خنده بازار
خنده بازار
خنده بازار

تو جاده بنزين تمام کرديم وايساديم کنار جاده ? ليتري تکون ميديم !

طرف اومده ميگه بنزين تمام کردين ؟

ميگيم:پـَـَـــ نه ميگيم هورا ! ما هم از اين دبـــّه ها داريم !

.

.

.


استاد: کي جواب اين سوالو ميدونه؟

من دستمو بردم بالا

استاد: ميخواي جواب بدي؟

من: پــــَ نه پــــَ ميخوام ببينم باد از کدوم ور مياد !

.

.

.

عاقد سر سفره عقد : عروس خانم وکيلم؟

پَ نه پَ دکتري ! دعوت کرديم سطح مجلس بره بالا !






ميگم يه بسته دستمال کاغذي بده .ميگه ميخواي نرم باشه پـَـــ نــه پـَـــ باهاشون ميخوام ديواراي خونمونو سمباده بکشم

به دوستم ميگم امشب قراره با سيما شام بريم بيرون.ميگه:سيما دوستت؟ ميگم: پـَـ نـَـ پـَـ سيماي جمهوري اسلامي ايران.

با 120 تا سرعت دارم ميرم سمت دستشويي داداشم ميگه دستشويي داري؟؟گفتم پـَـ نـَـ پـَـ ميگ ميگ.

پليس کارتو گواهينامه خواست دادم ميگه خودتي پـَـ نـَـ پـَـ عکس نداشتم عکس ار پسر همسايمون قرض گرفتم.

زن به شوهرش گفت : تو هيچوقت منو دوست داشتي؟ مرد يه نگاهي به پنج تا بچه هاشون کرد و گفت: پـَـ نـَـ پـَـ اين کره خرا رو از تو گوگل دانلود کرديم,

به بلال ميگن : تو بلال حبشي هستي؟ ميگه : پ ن پ " ذرت مكزيكي " هستم.

رفتم صندلي بخرم واسه کامپيوتر، يارو گفت: راحت باشه؟ نــه پـَـــ پـَـــ خار داشته باشه.
l
داشتم چايي مي خوردم رفيقم يه مگسا زد صاف افتاد توي چايي گفت:آخ افتاد تو چاييت؟؟!! گفتم پـَـ نـَـ پـَـ خودش پريد اينتو غسل کنه.

رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربوني بين همسايه ها پخش ميکنم، يارو ميپرسه نذريه؟ ميگم.......... پـَـــ نــه پـَـــ با خود گوسفنده مشکل داشتيم کشتيمش



.

ساعته از بيرون صداي قار قار مياد…داداشم ميگه صداي کلاغه ؟

ميگم پــَ نَ پـــَ قناريه متال ميخونه!

.

.

.

به بابام ميگم تلويزيونو بزن کانال دو … ميگه روشنش کنم ؟

پَـــ نَ پَــــ تو بزن دو … من هُل ميدم روشن شه

.

.

.

رفتيم کوه … دارم چوب جمع ميکنم …

ميگه مي خواي با چوبا آتيش درست کني؟

پَـــ نَ پَـــ پشت درياها شهريست قايقي خواهم ساخت !

.


.

.


شنگول سگشو ميبره دامپزشکي منشي ميگه سگت مريضه ؟

شنگول:پ ن پ خودم هاري گرفتم سگم گف من اينجا اشنا دارم بيا بريم دکتر ببينتت !

.

.

.

پشت در اتاق عمل وايستادم منتظر دکترم که برم براي زايمان

پرستاره اومده نگام ميکنه ميگه زاءو شمايي؟…

ميگم پـَـ نـَـ پـَـ خواهرمه.. ترسيده منو فرستاده جاش!

.

.

.

تو اتوبوس از رو صندلي پا شدم جامو بدم يه پيرمرده ميگه پا شدي من بشينم؟

پـَـ نـَـ پـَـ پا شدم با ميله هاي اتوبوس استريپ تيز برقصم شما مسافرا تا مقصد حال کنين.

.

.

.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, توسط سهند